امام علی (ع)

   1- شناخت پایه‏هاى ایمان:
ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر نیز بر چهار پایه قرار دارد. شوق، هراس، زهد و انتظار. آن کس که اشتیاق بهشت دارد، شهوت‏هایش کاستى گیرد، و آن کس که از آتش جهنّم مى‏ترسد، از حرام دورى مى‏گزیند، و آن کس که در دنیا زهد مى‏ورزد، مصیبت‏ها را ساده پندارد، و آن کس که مرگ را انتظار مى‏کشد در نیکى‏ها شتاب مى‏کند. یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّت‏ها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعیّت‏ها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مى‏زیسته است. و عدل نیز بر چهار پایه بر قرار است: فکرى ژرف اندیش، دانشى عمیق و به حقیقت رسیده، نیکو داورى کردن و استوار بودن در شکیبایى. پس کسى که درست اندیشید به ژرفاى دانش رسید و آن کس که به حقیقت دانش رسید، از چشمه زلال شریعت نوشید، و کسى که شکیبا شد در کارش زیاده روى نکرده با نیکنامى در میان مردم زندگى خواهد کرد. و جهاد نیز بر چهار پایه استوار است:
امر به معروف، و نهى از منکر، راستگویى در هر حال، و دشمنى با فاسقان. پس هر کس به معروف امر کرد، پشتوانه نیرومند مؤمنان است، و آن کس که از زشتى‏ها نهى کرد، بینى منافقان را به خاک مالید، و آن کس که در میدان نبرد صادقانه پایدارى کند حقّى را که بر گردن او بوده ادا کرده است، و کسى که با فاسقان دشمنى کند و براى خدا خشم گیرد، خدا هم براى او خشم آورد، و روز قیامت او را خشنود سازد.

2-  شناخت اقسام کفر و تردید:

و کفر بر چهار ستون پایدار است: کنجکاوى دروغین،ستیزه‏جویى و جدل، انحراف از حق، و دشمنى کردن، پس آن کس که دنبال توهّم و کنجکاوى دروغین رفت به حق نرسید.و آن کس که به ستیزه‏جویى و نزاع پرداخت از دیدن حق نا بینا شد، و آن کس که از راه حق منحرف گردید، نیکویى را زشت، و زشتى را نیکویى پنداشت و سر مست گمراهى‏ها گشت، و آن کس که دشمنى ورزید پیمودن راه حق بر او دشوار و کارش سخت، و نجات او از مشکلات دشوار است. و شک چهار بخش دارد: جدال در گفتار، ترسیدن، دو دل بودن، و تسلیم حوادث روزگار شدن. پس آن کس که جدال و نزاع را عادت خود قرار داد از تاریکى شبهات بیرون نخواهد آمد، و آن کس که از هر چیزى ترسید همواره در حال عقب نشینى است، و آن کس که در تردید و دو دلى باشد زیر پاى شیطان کوبیده خواهد شد، و آن کس که تسلیم حوادث گردد و به تباهى دنیا و آخرت گردن نهد، و هر دو جهان را از کف خواهد داد.



                                                                حکمت31نهج البلاغه

چگونه هستی و نمی پرستی؟!؟

چگونه هستی و نمی پرستی؟!؟
 
خدایا...!!! تو در آن بالا ، بر قله ی بلند الوهیتت ، تنها چه می کنی ؟
ابدیت را بی نیازمندی ، بی چشم به راهی ، بی امید ، چگونه به پایان خواهی برد؟
ای که همه هستی از تو است، تو خود برای که هستی؟

چگونه هستی و نمی پرستی؟!؟

چگونه می توانم باور کنم که تو نمی دانی که پرستش در قلب کوچک من ، پرستنده ی خاکی و محتاج تو ، از همه ی آفرینش تو بزرگتر است، خوب تر است، عزیز تر است؟

چگونه نمی دانی عبودیت از معبود بودن بهتر است؟

نمی دانی که ما از تو خوشبخت تریم؟؟؟

ای خدای بزرگ ! تو که بر هر کاری توانایی ! چرا کسی را برای آنکه بدو عشق ورزی ، بپرستی ، بر دامنش به نیاز چنگ زنی ، غرورت را بر قامت بلندش بشکنی ، برایش باشی، نمی آفرینی؟

ای تو که بر هر کاری توانائی ، ای قادر متعال!

چرا چنین نمی کنی ؟؟؟

مگر غرور ها را برای ان نمی پروریم تا بر سر راه مسافری که چشم به راه آمدنش هستیم قربانی کنیم؟

خدایا تو از چشم به راه کسی بودن نیز محرومی!

بی شک اگرخدای بزرگ از بام بلند عرش فرود آید و هم اکنون از من با اصرار و الحاح بخواهد که من جای او بر عرش کبریائی بنشینم و او به جای من در محراب به پرستیدن و عشق ورزیدن آغاز کند و آتش های درد و نیاز به معبود را از جان من باز گیرد و بر جان خویش زند ، هرگز حتی برای شبی تا سحر ، نخواهم پذیرفت…

من، یک شب را سراسر با درد معبود بودن و رنج محروم ماندن از پرستش به سر نتوانم برد.
بگذار که شیطنت عشق ، چشمان تو رو بر عریانی خویش بگشاید و کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن!
                                                                                                             
                                                                                                     کویر-علی شریعتی                                             

نقطه ی سر به سر زندگی ما کجاست

از یه جایی به بعد باید علاوه بر هزینه و در آمد ها کلمه ایی هم به عنوان سود توی فرهنگ لغت زندگی مون گنجونده بشه

حالا کی و کجا باید بهش برسیم بستگی به همون نمودار هزینه ها داره.که چه قدر هزینه کردی و عوضش چی بدست آوردی

اگه یه روز نشستی و دیدی موهات سفید تر از رنگ دندوناته و تو هنوز پایین کوه واستادی و قله اون بالاست باید بشینی و ماهی بخوری!حالا حتما میگی چه بی مزه!چه ربطی داشت!

یکم صبر کن

شاید اصن این مشکل رو باید با همون نمودار ساده استخوان ماهی درس کیفیت تشریح کنی،واسه همین نیازه قبلش بشینی و ماهی بخوری!!!

البته مثل این آقا کوچولو بی استخوان

بعدش مثلا بشینی یکم فکر کنی..

استخوان اول من کی ام

استخوان دوم چه کردم؟

استخوان سوم از کجا و تا کجا دویدم و نرسیدم.

استخوان چهارم نقطه ی سر به سر من چرا سر نرفته؟

استخوان پنجم کار من کجاست؟

استخوان ششم زندگی ام کجای جاده مانده است

و...

هر چه جلوتر میری سوال ها بیشتر می شه.شاید باید یک دریا ماهی خورده باشی  که بتونی همه ی سولاات رو از خودت بپرسی

مهم اینه که بلاخره این همه فرمول بهت وقت داده تا به خودت هم فکر کنی..به فرضیه های رد شده و مدل های ساخته شده ات.به درستی یا نادرستی مدیریت پروژه زندگی ات..

حالا اگه هم نقطه ی سر به سرت خیلی بالا بوده باشه یه نردبودن هست که تو رو به اون بالا برسونه ....

مادر

مادر

 

مادر است چشم و چـــــراغ زندگی

مادر است سرچشــــــمه آزادگی

 

 

مادر است تصویر عشق و عاشقان

مادر است نقـــــــــش بلند جاودان

 

مادر است مقصــود هست و بود ما

مادر است بالاترین موجــــــــودِ ما

 

مادر است آمـــــــــــــوزگار معرفت

مادر است یک عالمـــی از موهبت

 

مادر است در مهــــــربانی بی مثل

مادر است مهــر و وفایش یک بغل

 

مادر است خورشید در کون و مکان

مادر است بی جـــوره در دور زمان

 

مادر است زن، مادر است حـور خدا

مادر است آییـــــــــــنه ی نور خدا

 

مادر است یک ساحــــل سبز نجات

مادر است سرچشمه ی آب حیات

 

مادر است آری خــــــــداوند بهشت

مادر است آینــــده ساز سرنوشت

 

مادر است تکـــــــواژه ی یاس غزل

مادر است تصــــویر احساس غزل

 

نام مـــادر باد "سائس" تا ابد!

وز خــــــدا بر او درود بی عدد

 

یه پیشنهاد

اين متن توهين به كسي نيست سياسي هم نيست فقط بیانگر بیماری فرهنگی است ....

فكر كنيد شايد اين فكر كردن مقدمه تغيير باشد. به اميد آن روز


اول : ایرانی ها شبی یک ساعت به عملکرد آنروزشان بیاندیشند .
دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.
سوم : هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، حتی اگر شده کیهان و یالثارات!
چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند … حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!
پنجم : رانندگان به جای فاصله ی خالی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از حد مجاز در هیچ شرایطی تجاوز نکند.
ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.
هفتم : بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه با رعایت حقوق دیگران رسیدن به حقوق خودمان است .
هشتم : بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است . نه اینكه همه دزد و كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط برای راهی به رسیدن به كلاهبرداری استفاده كنیم . به شغلمان احتراما بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای كسی باشد كه شغلش فقط دزدی است.
نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.
دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست.
یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند و دهانشان را تا نیم ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند.
دوازدهم : ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری سیاستمداران ، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست.
سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.
و در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد.
چهاردهم : این آخری از همه سختتر است و اینكه دروغ نگوییم . همانطور كه فكر می كنیم عمل كنیم . فراموش نكنیم
ریا كه اكنون عادت و عرف جامعه شده است درواقع یك بیماری اجتماعی است.
عزیزان کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان در این جایگاه ایفا می کنیم.
چرا مثلا اگر هر کدام از ما فقط برای یک ماه به خارج از کشور برویم (برای مثال به سوئد!!!) رفتارمان تغییر می کند ؟ خوب می شویم . به استخرهای مختلط می رویم! با جنبه می شویم ! فکرو نگاهمان عوض می شود و بدون رو در بایستی بگویم : آدم می شویم!( هر چند برای 1 ماه!!!!)
بپذیریم ایران می تواند همچون گذشته بهترین باشد. ایران و ایرانی لیاقت این بهترین بودن را دارد.
بپذیریم برای اینکه ایران خوب شود باید بهترین باشیم.