مختصری از زندگینامه حضرت ابوالفضل

عباس،فرزند علی و امّ البنین، در روز چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.مادرش فاطمه، دختر حزام بن خالد بود که نیاکانش همه از دلیر مردان عرب بوده
و در شجاعت و دلیری در دنیای عرب مشهور بوده اند.

ادامه نوشته

تورم فاز دوم هدفمندی به روایت کاریکاتور

منبع: روزنامه دنیای اقتصاد 28 اردیبهشت 91

از نظر آیت‌الله مصباح، حمایت از احمدی‌نژاد چه وقت حرام است؟

منبع خبر : سایت روزنامه دنیای اقتصاد den.ir

تاریخ: 3/2/1391


خبرگزاری مهر نوشت: دبیر کل حزب موتلفه اسلامی گفت: آیت‌الله مصباح در خصوص قهر ريیس جمهور در سال گذشته فرموده بودند که اگر حمایت از آقای احمدی‌نژاد مستلزم ترویج مشایی می‌شود، حمایت از احمدی‌نژاد حرام است.

نبی حبیبی که در اجلاس سراسری دبیران استان‌های حزب موتلفه اسلامی سخن می‌گفت، ادامه داد: الان جبهه پایداری پشتیبان آقای احمدی‌نژاد است، سوال ما از جبهه پایداری این است که مگر شما مرید آیت‌الله مصباح یزدی نیستید؟ مگر احمدی‌نژاد از مشایی حمایت نمی‌کند؟ احمدی‌نژاد منهای مشایی وجود ندارد؛ چرا شما حمایت خود را پنهان می‌کنید. حبیبی در ادامه گفت: در طول ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد اگر کسی با مشایی زاویه پیدا کند باید از دولت برود و این حمایت کامل وی از مشایی را نشان می‌دهد.

اتوبوسی  در چین که روی سقف ماشینها حرکت می کند.



FunFunky.Com
FunFunky.Com

راز آرامش

راز آرامش درون خویشنداری است. انرژی‌های خود را پراکنده نکن. آنها را تحت
نظر داشته باش و به طرز مفیدی هدایت کن.
راز آرامش درون در این است که هرکاری را با حواس جمع و علاقه انجام دهی.
راز آرامش درون در آسایش درون است. آسایش جسمانی، عاطفی، ذهنی و سپس معنوی است.
راز آرامش درون در دل نبستن است. این را بدان که در حقیقت هیچ چیز و هیچ کس به
تو تعلق ندارد.
راز آرامش درون در شادی است. افکار شادی آفرین را آگاهانه حفظ کن.
راز آرامش درون در آرزو نداشتن است. این را بدان که شادی در درون تو جای دارد،
نه در اشیاء و شرایط خارج از وجود تو.
راز آرامش درون در این است که همه چیز را همان طور که هست بپذیری. آنگاه با
امید و آرامش در جهت بهبودی آن قدم برداری.
راز آرامش درون در درک این مطلب است که تو نمی‌توانی دنیا را تغییر دهی. اما
می‌توانی خودت را تغییر دهی.
راز آرامش درون در دوستی با افراد مثبت است. از معاشرت با افرادی که طبیعتی
خالی از صفا و صمیمیت دارند، اجتناب کن.
راز آرامش درون در ایجاد آرامش در محیط اطراف خویش است.
راز آرامش درون در یک زندگی ساده است. ضروریات زندگی را دوباره برای خود تعریف
کن.
راز آرامش درون در یک زندگی سالم است. هر روز ورزش کن، غذای مناسب بخور و نفس
عمیق بکش.
راز آرامش درون در داشتن وجدانی پاک است. به آرمان‌هایت پاینده باش.
راز آرامش درون در رفتار آزادانه است. رفتاری که بر آمده از خود واقعی ات
باشد، نه افکار دیگران.
راز آرامش درون در این است که در تمام مراحل زندگی از حق پیروی کنی.
راز آرامش درون در غبطه نخوردن به مال دیگران است. این را بدان که آنچه حق
توست، هر طور شد خود را به تو خواهد رساند.
راز آرامش در گله‌مند نبودن است. آنچه دنیا به تو می‌بخشد، در مقابل چیزی است
که پیش‌تر ، تو به او بخشیده‌ای.
راز آرامش درون در این است که اشتباهات خود را بپذیری و بدانی که فقط خود تو
می‌توانی آنها را به موفقیت تبدیل کنی.
راز آرامش درون در این است که بر دشمن درونت غلبه کنی، نه این که او را سرکوب
کنی.
راز آرامش درون در تمرین اراده است. حتی اگر نفست به شدت مخالف باشد.
راز آرامش درون در این است که دلت همیشه شاد باشد، حتی هنگامی که دیگران عبوس
هستند.
راز آرامش درون در این است که به جای توقع خوشحالی از دیگران، خود آنها را
خوشحال کنی.
راز آرامش درون در این است که خیر و سلامت دیگران را خیر و سلامت خود بدانی.
راز آرامش درون در بی‌آزار بودن است. هرگز عمدا کسی را نرنجان.
راز آرامش درون کار کردن "در کنار دیگران"، نه "در مقابل" آنها.

بدهکارترین کشورهای جهان معرفی شدند

منبع: den.ir    14/10/1390

عكس:رويترز
گروه بین‌الملل- بلومبرگ در یک گزارش با اشاره به این که بدهی 11 قدرت اقتصادی جهان در ابتدای سال ۲۰۱۱ به 7600 میلیارد دلار رسیده است بدهکارترین کشورهای جهان را معرفی کرد. با افزایش هزینه‌های استقراض، بدهی دولت‌های قدرتمند اقتصادی جهان امسال به بیش از 6/7 تریلیون دلار رسیده است.


بر اساس این گزارش، در میان کشورهای قدرتمند اقتصادی جهان، به ترتیب ژاپن با 3 تریلیون دلار و آمریکا با 8/2 تریلیون دلار بدهی، مقروض‌ترین کشورهای جهان به شمار می‌روند. این در شرایطی است که میزان بدهی 7 کشور صنعتی جهان به علاوه برزیل، روسیه، هند و چین در زمان مشابه سال گذشته حدود 4/7 تریلیون دلار بوده است. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد، بازده اوراق قرضه ده ساله حداقل برای 7 کشور تا پایان سال بیشتر خواهد شد.
تحقیقات نشان می‌دهد، با کاهش رشد اقتصاد جهانی، سرمایه‌گذاران در کشورهایی که با افزایش میزان بدهی‌های خود دست و پنجه نرم می‌کنند، احتمالا برای دادن وام به کشورهایشان تقاضای بهره بیشتری را خواهند کرد.
با گسترش بحران بدهی‌ها در اروپا و تلاش دولت آمریکا برای کاهش کسري بودجه این کشور که از مرز 1 تریلیون دلار عبور کرده و همچنین با توجه به عدم رونق در بازار املاک چین، صندوق بین‌المللی پول با تجدیدنظر در پیش‌بینی 5/4 درصدی خود از رشد اقتصاد جهانی، رشد اقتصادی جهان در سال 2012 را 4 درصد پیش بینی کرد.
بر اساس این گزارش، بر اساس برآورد به عمل آمده توسط مجله اکونومیست و استراتژیست‌های موسسه بلومبرگ بر پایه پیش‌بینی بازده اوراق قرضه ده ساله، در سال 2012 هزینه استقراض کشورهای عضو گروه جی 7 به میزان 39 درصد نسبت به سال 2011 افزایش خواهد یافت. بازده اوراق قرضه ده ساله چین احتمالا با تغییر کمی همراه خواهد بود، در حالی که بازده اوراق قرضه هند، از 39/8 درصد به 02/8 درصد کاهش خواهد یافت. در این گزارش برآوردی در مورد روسیه و برزیل به عمل نیامده است.
افزایش هزینه‌های استقراض کشورهای یونان، پرتغال و ایرلند را مجبور کرده است تا از اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول تقاضای کمک کنند.

فهرست 10 جرم رایج در ایران

رييس مركز آمار قوه‌قضائيه مطرح کرد
فهرست 10 جرم رایج در ایران

حجت‌الاسلام و المسلمين شهرياري، رييس مركز آمار و فن‌آوري اطلاعات قوه‌قضائيه گفت: بر اساس آمار در طول شش ماه از هر 100 پرونده كه وارد دستگاه قضايي مي‌شود 97 پرونده از اين دستگاه خارج مي‌شود يعني 3 درصد عقب‌افتادگي داريم و اين يعني در هر 6 ماه 3 درصد به آمار پرونده‌هاي قوه‌قضائيه اضافه مي‌شود.

به گزارش ايسنا، شهرياري طي سخناني در نخستين همايش آمار جنايي 10 اتهام اول پرونده‌هاي كشور در شش ماهه‌ نخست سال‌جاري را سرقت، ضرب و جرح، ايجاد صدمه،‌ توهين، نگهداري مواد مخدر، استعمال مواد مخدر، تخريب، تهديد، صدور چك بلامحل و قاچاق مواد مخدر عنوان كرد.

داستان مرد آهنگر

بنام خداوند خالق زيبائي ها

آهنگري پس از گذراندن جواني پرشر و شور تصميم گرفت وقت و زندگي خود را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، به ديگران نيکي کرد، اما با تمام پرهيزگاري، ‌اوضاع زندگي‌اش درست به نظر نمي‌آمد. حتي مشکلاتش مدام بيشتر مي‌شد. يک روز عصر، دوستي که به ديدنش آمده بود از وضعيت دشوارش مطلع شد، گفت:  (واقعاً عجيب است، درست بعد از اينکه تصميم گرفتي مرد خداپرستي شوي زندگي‌ات بدتر شده. نمي خواهم ايمانت را ضعيف کنم، اما با وجود تمام تلاشهايت در مسير روحاني، هيچ‌چيز بهتر نشده(
آهنگر پاسخ داد: «در اين کارگاه فولاد خام برايم مي‌آورند و بايد از آنها شمشير بسازم. مي‌داني چطور اين کار را مي‌کنم؟ اول تکه‌ي فولاد را به شدت حرارت مي‌دهم تا سرخ شود، بعد با بي‌رحمي با سنگين‌ترين پتک پشت‌سرهم به آن ضربه مي‌زنم تا فولاد شکلي بگيرد که مي‌خواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو مي‌کنم، فولاد به خاطر اين تغيير ناگهاني دما ناله مي‌کند و رنج مي‌برد. بايد اين کار را آنقدر تکرار کنم تا به شمشير مورد نظرم دست يابم
آهنگر مدتي سکوت کرد و ادامه داد: «گاهي فولادي که به دستم مي‌رسد نمي‌تواند تاب اين عمليات را بياورد. حرارت، ضربه پتک و آب سرد آن را ترک مي‌انداز‌د. مي‌دانم که اين فولاد هرگز تيغه شمشير مناسبي درنخواهد آمد
آهنگر مکثي کرد و ادامه داد: مي‌دانم خدا دارد مرا در آتش رنج فرو مي‌برد. ضربات پتکي که زندگي بر من وارد کرده پذيرفته‌ام و گاهي به شدت احساس سرما مي‌کنم. انگار فولادي باشم که آبديده شدن رنج مي‌برد. . .
ما تنها چيزي که مي‌خواهم اين است:
خداي من! از کارت دست نکش، تا شکلي که تو مي‌خواهي به خود بگيرم. با هر روشي که مي‌پسندي ادامه بده. هر مدت که لازم است ادامه بده. اما هرگز مرا به کوه فولادهاي بي‌فايده پرتاب نکن

*    آروزي اين دارم در تمامي امتحانات زندگيتون  ، با نمره عالي قبول شويد. 

 

انتقاد قرائتی از زنان به خاطر مخالفت با ازدواج دوم همسرانشان

منبع خبر (den.ir)

سایت خبری پارسینه به نقل از خبرگزاری اهل بیت(ع) نوشت: «حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی» در برنامه «درس‏هایی از قرآن» این هفته از شبکه اول سیما، از ممانعت زنان نسبت به ازدواج دوم همسرانشان انتقاد کرد.


وی گفت: «دادستان تهران حدود بیست سال پیش به من گفت که در تهران 500 هزار زن جوان بیوه هست. 500 هزار زن جوان بیوه برای بیست سال پیش است. الان شاید یك میلیون باشد.»
این مفسر قرآن کریم از ممانعت زنان نسبت به ازدواج دوم مردانی که توان جسمی و اقتصادی دارند، انتقاد کرد و گفت: «اگر یك مردی توان جسمی دارد، توان مالی دارد، دو تا ماشین، دو تا خانه، دو تا موبایل، (از همه چیز) دو تا دو تا تهیه می‏کند؛ ولی (وقتی به ازدواج می‏رسد) زن می‌گوید: «نخیر! خدا یكی زن هم یكی!» یعنی چه؟ یعنی آن یك میلیون زن جوان به درك؟ گناه می‌كنند به درك؟ می‌سوزند به درك؟ این بخل زن‌ها است. بخل زن‌ها باعث می‌شود كه یك میلیون زن جوان بیوه وجود داشته باشد.»

خروجی تنور داغ MBA در ايران

دکتر هومن عطار
چند روز پیش جوانی تراکت تبلیغات موسسه آموزشی را دستم داد که در آن نوشته شده بود انواع MBA: مینی، یک ساله، دوساله، دو مدرک همزمان، گرایشی و آمادگی برای دکترا همراه با آموزش آخرین تکنیک‌ها مانند SWOT، PEST، 7S ، 4P، 5F و غیره. برای دوستان آشنا با MBA شاید دشوار نباشد نظر خود را در این مورد بگویند.

ادامه نوشته

یه پیشنهاد

اين متن توهين به كسي نيست سياسي هم نيست فقط بیانگر بیماری فرهنگی است ....

فكر كنيد شايد اين فكر كردن مقدمه تغيير باشد. به اميد آن روز


اول : ایرانی ها شبی یک ساعت به عملکرد آنروزشان بیاندیشند .
دوم : ایرانی ها قبل از پرتاب فحش به بیرون ، دهانشان را ببندند و تا بیست بشمرند.بخصوص وقتی توی خیابان و جلوی دیگران هستند.
سوم : هر خانواده‌ی ایرانی هر روز یک روزنامه بگیرد ، حتی اگر شده کیهان و یالثارات!
چهارم : هر فرد ایرانی تعهد کند که هر ماه یک کتاب تازه بخواند … حتی خلاصه مبانی لوله کشی عمومی!
پنجم : رانندگان به جای فاصله ی خالی بین شلوار و جوراب دختری در آن طرف خیابان به داشبورد جلوی چشمشان نگاه کنند و سرعت از حد مجاز در هیچ شرایطی تجاوز نکند.
ششم : همه به خودشان تلقین کنند که این کسی که می خواهیم کلاهش را برداریم تا شب برای عزیزمان هدیه ببریم ، خودش عزیزِ یک نفرِ دیگر است.
هفتم : بفهمیم كه زرنگی ضایع كردن حق دیگران نیست بلكه با رعایت حقوق دیگران رسیدن به حقوق خودمان است .
هشتم : بفهمیم كه اگر صاحب یك بوتیك هستیم شغل ما بوتیك دار است یا اگر راننده تاكسی هستیم شغل ما راننده است . نه اینكه همه دزد و كلاهبردار باشیم و از شغلمان فقط برای راهی به رسیدن به كلاهبرداری استفاده كنیم . به شغلمان احتراما بگذاریم و بگذاریم دزدی فقط برای كسی باشد كه شغلش فقط دزدی است.
نهم : مردهای ایرانی یک بار برای همیشه قبول کنند که زنها ، جزو املاکشان نیستند و خودشان عقل دارند. عشق و رابطه و آشنایی هم بازی برد و باخت و فتح قلمرو دیگران نیست.
دهم : مردها تمرین کنند که رد عبور زنی را با نگاه شخم نزنند و زنان تمرین کنند که جواب سلام مردان را با خونسردی و لبخند بدهند چون به معنای … نیست.
یازدهم : ورزشکاران ما بعد از باخت به رقیب تبریک بگویند و دهانشان را تا نیم ساعت بعد از هر باخت یا برد ببندند.
دوازدهم : ایرانی‌ها به جای تمسخر شکل ظاهری سیاستمداران ، فکر کنند که ایراد واقعی کار آن شخص در کجاست.
سیزدهم: به نمایشگاه کتاب اگر می روند برای (کتاب) بروند.
و در کل به هر قبرستانی می روند برای خاطر (همان قبرستان) باشد.
چهاردهم : این آخری از همه سختتر است و اینكه دروغ نگوییم . همانطور كه فكر می كنیم عمل كنیم . فراموش نكنیم
ریا كه اكنون عادت و عرف جامعه شده است درواقع یك بیماری اجتماعی است.
عزیزان کسی که این مطالب را نوشته است شاید خود نیز دچار این مشکلات است. همه ما در رفتارمان مشکلاتی داریم. ولی باید بپذیریم ایران ما در حال سقوط است. بپذیریم اگر شرایط کنونی ایران اینگونه است همه دلیلش مدیران و بالا سری های ما نیستند و نقش اصلی را خودمان در این جایگاه ایفا می کنیم.
چرا مثلا اگر هر کدام از ما فقط برای یک ماه به خارج از کشور برویم (برای مثال به سوئد!!!) رفتارمان تغییر می کند ؟ خوب می شویم . به استخرهای مختلط می رویم! با جنبه می شویم ! فکرو نگاهمان عوض می شود و بدون رو در بایستی بگویم : آدم می شویم!( هر چند برای 1 ماه!!!!)
بپذیریم ایران می تواند همچون گذشته بهترین باشد. ایران و ایرانی لیاقت این بهترین بودن را دارد.
بپذیریم برای اینکه ایران خوب شود باید بهترین باشیم.

از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چند اصل بنا كردی؟

فرمود چهار اصل

دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم

دانستم كه خدا مرا میبیند پس حیا كردم 

دانستم كه كار مرا دیگری انجام نمیدهد پس تلاش كردم

دانستم كه پایان كارم مرگ است پس مهیا شدم.

سجده

يك دانشمند غير مسلمان (از اروپا) تحقيقاتي را شامل يافتن بهترين روش براي خارج كردن امواج الكترومغناطيسي كه به بدن آسيب مي رساند را انجام داده است.

با گذاشتن پيشاني تان بيشتر از يك بار بر زمين، زمين امواج الكترومغناطيس مضر را تخليه خواهد كرد!اين شبيه زمين كردن ساختمانهايي است كه احتمال برخورد سيگنالهاي الكتريكي (مانند رعد و برق) وجود دارد تا امواج از طريق زمين تخليه شود.

بنابراين سر را بر خاك بگذاريد تا امواج الكتريكي مثبت تخليه شود!

آنچه اين تحقيق را بيشتر شگفت انگيز مي كند:

بهتر است كه پيشاني تان را بر خاك بگذاريد!

و آنچه شگفت انگيزتر است اينكه:

بهترين راه كه پيشاني تان را بر خاك بگذاريد حالتي است كه رو به مركز زمين باشيد چرا كه در اين حالت امواج الكترومغناطيس بهتر تخليه خواهد شد.

و بيشتر تعجب خواهيد كرد وقتي بدانيد بر اساس اصول علمي ثابت شده كه مكه مركز زمين است.

و كعبه درست مركز زمين است!

بنابراين سجده در نمازتان:

بهترين راه براي تخليه سيگنالهاي مضر از بدن است !

اين همچنين كمال مطلوب براي نزديكي به قادر مطلق است، او كه جهان را اينگونه خلاق آفريد !

قادر متعال همواره از ما چيزي را مي خواهد انجام دهيم كه براي خودمان مفيد و سودمند است!

موضوعاتي وجود دارد كه دليلي انجام قطعي آن نمي دانيم؛ اما دير يا زود ممكن است شما دليلش را پيدا كنيد!


در هر حال شما بايد به خداوند متعال ايمان داشته باشيد و برانيد هرآنچه براي او انجام مي دهيد بهترين براي شماست!

ما به خاك نمي افتيم تا امواج الكترومغناطيس تخليه شود، بلكه براي اطاعت خداي قادر متعال سجده مي كنيم!ما به فرمان خدا اعتقاد داريم كه هميشه در آن معرفتي است! ايمان ما بخاطر آفريننده است! او همه چيز را مي داند!

اما،از آنجا كه دليل علمي وجود دارد لازم است به مردم نشان داده شود تا هرآنچه مسلمانان انجام مي دهند را ببينند؛

              اين براي همه خوب است!

 

مرد بالن‌سوار و مرد روي زمين

مردي در يك بالن در حال پرواز كردن بود كه متوجه شد گم شده است. در حالي كه ارتفاع بالن را كم مي‌كرد، مردي را ديد.

مرد بالن‌سوار فرياد زد: "ببخشيد، مي‌توانيد به من كمك كنيد. من به دوستم قول دادم كه نيم ساعت پيش او را ملاقات كنم، اما حالا نمي‌دانم كجا هستم."

مرد روي زمين پاسخ داد: "بله. شما در يك بالن در ارتفاع حدود 10 متر از سطح زمين معلق هستيد. شما از شمال بين 40 و 42 درجه عرض جغرافيايي و از غرب بين 58 و 60 درجه طول جغرافيايي قرار داريد."

مرد بالن‌سوار پاسخ داد: "شما بايد مهندس باشيد."

مرد روي زمين گفت: "بله. از كجا فهميدي؟"

مرد بالن‌سوار گفت: "خوب، همه چيزهايي كه گفتي از نظر فني درست است، اما من نمي‌دانم با اطلاعاتي كه دادي چكار كنم و در حقيقت هنوز گمشده هستم."

مرد روي زمين پاسخ داد: "شما بايد مدير باشيد."

مرد بالن‌سوار گفت: "بله من مدير هستم، اما از كجا فهميدي؟"

مرد روي زمين گفت: "خوب، شما نمي‌داني كجا هستي و نمي‌داني كجا مي‌روي. شما قولي داده‌اي اما نمي‌داني آن را چگونه عملي كني و انتظار داري من مشكلت را حل كنم. واقعيت اين است كه شما دقيقاً در همان موقعيت پيش از برخوردمان قرار داري اگر چه ممكن است در بيان آن مقداري خطا داشته باشم."

قرآن من شرمنده توام

قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند میشود
همه از هم میپرسند ” چه کس مرده است؟ ” چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان
ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام .
یکی ذوق میکند که ترا بر روی برنج نوشته،‌یکی ذوق میکند که ترا فرش کرده ،‌یکی ذوق میکند
که ترابا طلا نوشته ،‌یکی به خود میبالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و
آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟
قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت
می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند .. اگر چند آیه از ترا به
یک نفس بخوانند مستمعین فریاد میزننداحسنت …! ” گویی مسابقه نفس است
قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،
‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ،
‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند .
خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .
آنانکه وقتی ترا می خوانند چنان حظ می کنند ،‌گویی که قرآن همین الان به ایشان
نازل شده است. آنچه ما باقرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب
جهالت کشیدیم

دهه شصتیها

 

ظرفيت پذيرش دانشگاه‌هاي سراسري در سال 88


منبع : http://moshavereh.parsehportal.com



دوره/گرايش مديريت سيستم و بهره‌وري

سيستم‌هاي اقتصادي اجتماعي

حمل و نقل ريلي جمع
روزانه 54 104 3 161
شبانه 46 10 1 57
غيرانتفاعي 68 30 - 98
جمع 168 144 4 316

طنز دانشجویی

[*] دانشجوی زیست شناسی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … او تکامل خواهد یافت
[*] دانشجوی فیزیک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن …اگر برگشت ، به خاطر قانون جاذبه است و اگر نه یا
اصطکاک بیشتر از انرژی بوده و یا زاویه برخورد میان دو شیء با زاویه صحیح هماهنگ نبوده است
[*] دانشجوی حسابداری : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … اگر برگشت ، رسید انبار صادر کن و اگر نه ، برایش
اعلامیه بدهکار بفرست
[*] دانشجوی ریاضی : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … اگر برگشت ، طبق قانون ۲=۱+۱ عمل کرده و اگر نه در عدد صفر ضربش کن
[*] دانشجوی کامپیوتر : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … اگر برگشت ، از دستور کپی - پیست استفاده کن و اگر نه بهتر است که دیلیت اش کنی
[*] دانشجوی خوشبین : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن… نگران نباش بر می گردد
[*] دانشجوی عجول : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … اگر در مدت زمانی معین بر نگشت فراموشش کن
[*] دانشجوی شکاک : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن …اگر برگشت ، از او بپرس ” چرا ” ؟
[*] دانشجوی صبور : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن …اگر برنگشت ، منتظرش بمان تا برگردد
[*] دانشجوی رشته صنایع : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن …اگر برگشت ، باز هم به حال خود رهایش کن ، اینکار را مرتب تکرار کن
[*] دانشجوی آمار : اگر کسی را دوست داری ، به حال خود رهایش کن … اگر دوستت داشته باشد ، احتمال برگشتنش زیاد است و اگر نه احتمال ایجاد یک رابطه مجدد غیر ممکن است

واردات صنايع دستي ايراني از چين

بعد از فرش،ميوه و هزاران كالاى چينى موجود در بازار ايران اين بار صنايع دستى چينى هم بازار ايران راشوك زده كرد.

روزنامه ابرار اقتصادي نوشت:

براساس مشاهدات عينى از بازار صنايع دستى شهر اصفهان، بسيارى از صنايع دستى اين شهر به صورت كپى بردارى شده از كشور چين به اين بازار وارد شد و تحقيقا به مرحله اشباع رسيده است تا جايى كه بسيارى از فروشندگان و توليدكنندگان صنايع دستى به تجارت اين محصولات كپى بردارى شده روى آورده اند.

آنان فاكتور قيمت را مهم ترين عامل كشش پذيرى مصنوعات چينى مى دانند و مى گويند اين محصولات به قدرى به صنايع دستى توليد شده در ايران شبيه است كه بعضا خريداران اين محصولات فرقى ميان آنان حس نمى كنند.

مشاهدات عينى حكايت از آن دارد كه در بازارچه هاى حاشيه ميدان نقش جهان صنايع دستى وارداتى چينى ابتكار عمل را از پنجه هاى طلايى هنرمندان ايرانى ربوده است.

عید نوروز و ماهی قرمز

تجارت ماهی قرمز مدت هاست که در دوره زمانی ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین شکل میگیرد تجارتی که محصول آن هیچ ریشه ای در تاریخ باستانی عید نوروز ایرانی ندارد .
۸۰ سال پیش به همراه ورودچای به ایران ماهی قرمز نیز که سمبل عید چینی ست به سفره های هفت سین مراسم عید نوروز ما وارد شد غافل از اینکه در عید چینی ماهی قرمز را رها میکنند تا زندگی جریان یابد و ما ماهی قرمز را اسیر تنگ بلورین میکنیم تا همزمان با رشد سبزه های سفره هایمان و باروری زمین هر روز او را به مرگ نزدیک و نزدیک تر کنیم .جالب است بدانید در هیچ کدام از مراسم سنتی مان در مورد نوروز ماهی قرمز جایگاهی ندارد در میان رسوم زرتشتی در سفره عید انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب مقدس رها میشود تا عشق و باروری همچنان پاینده بماند. اگر ایرانی ها می دانستند که ماهی قرمز هیچ ریشه تاریخی در سفره هفت سین ندارد به جای پرداخت برای خرید و قتل ماهی های قرمز به بهانه عید، سیب قرمز یا انار را در آب رهامیکردند که ریشه در تاریخ این دیار دارد .هر سال ایام عید ۵ میلیون قطعه ماهی میمیرند.
5میلیون قطعه ماهی قرمز به خاطر رنگ و لعاب سفره هفت سین، به خاطر هیچ و عجیب نیست اگر بدانیم در صورتیکه ایرانی ها از خرید ماهی قرمز منصرف شوند این تجارت سیاه روزی پایان خواهد یافت. عجیب نیست اگر باور کنیم سیب سرخ یا انار همان سرخی هفت سین ایرانی ست که ریشه در تاریخ چند هزار ساله سنت ما دارد .

عجیب نیست اگر تابلوی معروف هفت سین کمال الملک را در کاخ گلستان به تماشا بنشینیم و ببینیم که او نیز ماهی قرمز را میان سفره هفت سینش طراحی و نقاشی نکرده است.

ماهی قرمز در سفره هفت سین ایرانی جایی ندارد

هشتم مارس....روز زن و تبريك ميگم

در هشتم مارس 1906 زنان کارگر نيويورک و شيکاگو به برگزاري تظاهرات آرامي دست زدند، اما با برخورد شديد پليس مواجه شدند. اين زنان، عمدتاً از کارگران کارخانجات نساجي و همچنين زنانِ جنگ‌زده بودند که پس از پايان کار در سالني اجتماع کردند. حمله پليس بسيار خشونت آميز بود و تعداد زيادي از زنان کشته، زخمي و دستگير شدند، همچنين گروه زيادي هم از کار اخراج گشتند. سال بعد از آن، در سالگرد حمله پليس نيويورک به زنان، تظاهرات وسيعي در نيويورک انجام شد که طي آن زنان کارگر ضمن يادبود آن روز، به زيادي ساعات کار، بهره کشي از کودکان و نبودن حق راي براي زنان اعتراض کردند. تظاهرات 1907 نيز سرکوب گرديد. اما حرکت‌هايي مانند آن در سال‌هاي بعد ادامه داشت و از مرزهاي امريکا به اروپا رسيد.
در سال 1910 «کلارا زتکين» از زنان مبارز، سوسياليست، آزادي‌خواه و برابري‌خواه آلماني، در کنگره بين الملل زنان سوسياليست پيشنهاد داد تا هرسال روز 8 مارس به نام «روز جهاني زن» ناميده شود. اين پيشنهاد يک سال در محافل مختلف مورد بررسي قرار گرفت و سرانجام به تصويب همه گروه‌ها و کشورها رسيد. و از سال 1911 رسماً 8 مارس «روز جهاني زن» لقب گرفت. نخستين مراسم 8 مارس در اروپا، امريکا و روسيه توسط زنان در محيط‌هاي کار و سالن‌هاي عمومي و حتا در منازل برگزار شد. همه‌ساله مراسمي در سراسر دنيا چه به‌طور علني چه غير علني برگزار مي‌شود. اين يادبود به‌ويژه از دهه 1960 که موج دوم جنبش زنان جريان داشت، با شور بيشتري برگزار گرديد. همچنين در سال 1977، سازمان ملل متحد، 8 مارس را روز جهاني زن نام گذاري کرد.
در ايران بنا به نوشته روزنامه «شرق قاديني» چاپ باکو، نخستين بار جشن بين المللي زنان (8مارس) در سال 1300 (1921ميلادي) به همت حدود 50 زن در انزلي برگزار شد. همچنين در سال 1301 «انجمن پيک سعادت نسوان» که از گروههاي اجتماعي بودند، مراسمي به مناسبت روز جهاني زن در بندر انزلي برگزار كردند. در سال 1306 نيز «سازمان بيداري زنان» با اجراي نمايشنامه‌اي به نام دختر قرباني به کارگرداني «ميرزاده عشقي» 8مارس را جشن گرفت. اين مراسم تا سال 1357 هرساله به‌صورت محفلي و مخفي برگزار می‌شد. زيرا شرايط سياسي حاکم بر جامعه و خفقاني که در آن سال‌ها بر جامعه حاکم بود اجازه برگزاري اين مراسم را بصورت عمومي و در فضاي باز نمي‌داد. هشتم مارس 1357 اولين گراميداشت روز جهاني زن در ايران بود که تقريباً پس از گذشت 50 سال برگزار مي‌شد و مي‌بايد از آن به عنوان نقطه عطفي در حوادث انقلاب 57 ياد کرد. زنان معترض در خيابان‌هاي شمال تهران تظاهرات كردند و اين درحالي بود که دانشجويان دانشگاه‌ها و دانش‌آموزان دبيرستان‌ها، آموزگاران و زنان کارمند ادارات دولتي و غيردولتي، از همه‌جا بسوي دانشگاه تهران که براي برگزاري مراسم اعلام شده بود راهپيمايي کردند. زنان ابتدا در سالن دانشکده فني جمع شدند اما بعد از آن در اقدام خودانگيخته سالن دانشکده را ترک گفتند و به خيابان‌ها ريختند. با اينکه برف سنگيني مي‌باريد، مراسم برگزار شد.
بعد از سال 57، مجدداً شرايط برگزاري مراسم 8 مارس محدود شد و زنان فقط در خانه‌هاي خود روز زن را جشن گرفتند. اما از سال 78 گروهي از فعالان زنان موفق شدند مراسمي در سالن شهر کتاب مرکزي تهران برگزار کنند. از آن سال تاکنون، جشن 8 مارس همه ساله برگزار شده است، و به غير از تهران در شهرهاي ديگر نيز گسترش يافته است.

عشق، ثروت، موفقيت! كدام را ميخواهيد؟!

زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »

آری… با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید.

شما كدوم را انتخاب ميكنيد ؟

پاشیدن شراب به سوی زن مسلمان فلسطینی توسط یک جوان اسرائیلی

رواج شیطان پرستی در ایران...

يک گروه تحقيقاتي نسبت به گسترش شيطان‌پرستي در جامعه هشدار داد و خبر داد كه اكنون بيش از 70 فرقه شيطان‌پرستي در کشور فعال هستند.
به گزارش برنا، موقعيت جغرافيايي فعاليت اين جريان مخرب و ويرانگر اخلاقي برخي ازشهرهاي نقاط مرکزي و جنوب غربي ايران است و خشونت، خونخواري و آدم زدايي از ويژگي هاي آن به شمار مي رود به گونه اي که برخي از جوانان هوادار اين جريان‌ها با آسيب رساندن به خود و ديگران درصدد ارتقاي جايگاه خويش در گروه هستند.

بنا بر اين گزارش، رفتار خشونت آميز اعضاي گروهاي شيطان پرست با حيوانات و برخي از اطرافيان نيز بسيار تاسف‌بار و قابل تامل است.

يک کارشناس ارشد فرهنگي با اشاره به پوشش ها و مدل‌هاي جديد مد برخي از دختران و پسران از گسترش فعاليت گروه هاي شيطان پرستي ابراز نگراني کرد و گفت: اين جريان ضد فرهنگي از دهه 70 وارد کشور شد و در سايه غفلت مسئولان به سرعت در قالب شبکه هاي زيرزميني در برخي از شهرستان ها و مراکز استان و همچنين تهران بزرگ ريشه دوانيد.

به نوشته برنا، در تحقيقات مستندي که به تازگي در اختيار مسئولان ارشد کشور قرار گرفته است، لباس هاي گشاد، لباس هاي رنگي جلف، انگشتر‌هاي خاص تيغ دار، دستبندهاي متنوع و عجيب، گردنبندهاي اسکلتي با موهاي بلند يا سر طاس به عنوان نشانه‌هاي ويژه گروه‌هاي همسو با شيطان پرستي بيان شده است.

در اين گزارش تاکيد شده است که علاوه بر ماهواره ها و سايت‌هاي اينترنتي، انتشار کتب متعدد براي ترويج اين جريان در داخل کشور عامل رواج اين فرقه ها شده است.

برنا خاطرنشان ساخت: جريان شيطان پرستي در غرب با ابزار موسيقي اعلام موجوديت کرد و روابط نامشروع، موسيقي متال، رفتارهاي ساحرانه و اعمال و مناسک خاص ماورايي و جادوگري از ويژگي هاي اين جريان است.

يك عضو گروه تحقيقي كه علاوه بر گزارش، فيلم مستندي از فعاليتها و رفتارهاي شيطان پرستان در ايران تهيه كرده است،‌ در گفت وگو با برنا، حتي از نفوذ علائم گروههاي شيطان پرستي در رسانه هاي گروهي کشور سخن گفت و از اين وضعيت، ابراز تاسف کرد.

وي كه نامش فاش نشده است، گفت: متاسفانه برخي از آهنگ هاي آگهي بازرگاني، و تيتراژ برخي فيلمها و سريال ها، در کنار صحنه آرايي برخي برنامه ها، برگرفته از آئين‌ها و ملودي‌هاي گروههاي شيطان پرستي است.

اطلاعاتی در مورد فرقه شیطان پرستی...

بلک متال Darkthrone ، مريلين مانسن ، نيروانا ، آنتون لاوي، کليساي شيطان ، satanic bible ، آدم خواري ، skull-n-bone .... احتمالا حداقل يکي از اين کلمات تا الان به گوشتون خورده ، آدمهاي زيادي رو هم ديدين که خودشونو طرفدار اين آدما و گروهها ميدونن! موسيقي هاشون رو گوش ميدن ، گه گاه لباس هاي عجيب غريب مي پوشند ، علامتهاي خاصي بين خودشون دارند و به قول خودشون يه جورايي تيريپ خفن ميزنند!
از اينا که بگذريم حتما زياد هم شنيديد که در فلان کشور يه عده شيطان پرست يه آدم رو تيکه تيکه کردن يا خوردن يا فلان جنايت رو انجام دادن .
***
شيطان پرستي يکي از اعتقاداتي است که برخي به آن پيشينه هزاران ساله ميدهند و دليل آن را نيز پرستش هر موجود داراي قدرت توسط مردمان هزاران سال پيش و يا در نظر گرفتن دو خداي ضدهم يعني خداي خير و شر ميدانند از ميان آن گروه ها ميتوان به فرقه يزيديان که عموما در کردستان عراق ميباشند اشاره کرد که شيطان را ملک طاووس مي دانند و براي آن اجر و قرب زيادي قائل اند و حتي مراسم حجي نيز درلالش واقع در کردستان عراق دارند و طبق گفته برخي آيين خشني ندارند و حيوانات را در مراسمشان قرباني مي کنند و يا شيطان پرستان اقوام بدوي که برای خداي شر(شيطان) قرباني انساني نيز هديه مي دادند.
شيطان پرستي جديد آييني است داراي شباهت هايي به اومانيسم که انسان را برترين موجود مي داند و او را تنها در برابر خود مسئول مي داند:
"There is no heaven of glory bright, and no hell where sinners roast. Here and now is our day of torment! Here and now is our day of joy! Here and now is our opportunity! Choose ye this day, this hour, for no redeemer liveth!"
Anthon lavey
" خداي باعظمت و با شکوهي وجود ندارد، و جهنمي که در آن گناهکاران کباب ميشوند هم نيست . اينجا و حالا روز شکنجه و سختي ماست ! حالا و اينجا روز خوشي ماست ! اينجا و حالا فرصت ماست ! اين روز، اين ساعت را انتخاب کن که زندگي رهايي بخشي نيست !"
"آنتون لاوي"

شيطان پرستي جديد به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي کهن نماد ( archetype ) مي داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول ميداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايي مي تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفي شناخته مي شود .
شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريکي طبيعت ، طبيعت شهواني ، مرگ ، بهترين نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
اين اعتقاد داراي شاخه هاي متعددي است اما مي توان گفت جز يکي دو نوع آن همگي داراي اصول زير مي باشند:
Atheism - : خدايي در شيطان پرستي وجود ندارد.
Not dualistic - : روح و جسم غيرقابل ديدن هستند و هيچ جنگي بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Autodeists - : خود پرستي ، خدايي جز خود انسان وجود ندارد و هر انساني خود يک خداست.
Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدايي است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبي که اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشي ها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را برای کارهاي روزانه آماده مي کنند و به هر شکلي انجام آنها لازم و ضروري است .

انواع شيطان پرستي:
1- شيطان پرستي فلسفي Philosophical Satanism :
اين شيطان پرستي توسط Anton Szandor LaVey همان بوجود آورنده انجيل شيطاني satanic bible و کليساي شيطان ( البته کليساي شيطان قرن ها قبل از وي در قرون وسطا نيز وجود داشته است.) ايجاد شده است ومراسم آنها شبيه مراسم جادوگري کراولي مي باشد.
لاوي اين نوع شيطان پرستي را تحت تاثير افکار آليستر کراولي ، نيچه ، رند، مارکوس دي سيد ، ويندهام لويس ، چارلز داروين ، مارک تواين و ديگران ايجاد کرده است.
در شيطان پرستي لاوي شيطان نيروي مثبت است و در مقابل آن اعمال خدايي کليسا مورد تمسخر قرار مي گيرد و اعمال دنيوي در مقامي بالا فرض ميشوند.

2- شيطان پرستي ديني Religious Satanism :
اين نوع شيطان پرستي شبيه شيطان پرستي آنتون لاوي است اما با اين تفاوت که در اين نوع، شيطان نوعي جنبه خدايي و متافيزيکي دارد و اين جنبه برداشته شده از اديان ابراهيمي ، افسانه ها ، آيين هاي متفاوت ، و يا صرفا ساخته شده ذهن پيروان آن مي باشد.
ممکن است پيروان اين دين به يک خدا يا خدايان متعددي اعتقاد داشته باشند که اين خدايان گه گاه برگرفته شده از خدايان مصر و يونان و بين النهرين مي باشند.
گاه خداي آنها همان فرشته رانده شده درگاه خدا مي باشد که آنها اعتقاد دارند که طغيان او در برابر خدا کاملا درست بوده است و حتي برخي از آنها اعتقاد دارند فرشتگان ديگر با بدگويي او نزد خدا موجب رانده شدن او شدند کلا اين گروه به آزادي فکر و عمل و بالا بردن خود به هر وسيله اي مانند جادو اعتقاد دارند.
اين گروه بر اساس آيه اي از تورات که در آن اشاره شده خدا به انسان اجازه استفاده از ميوه درخت دانايي را نداد تا چشمانش باز گردد و خوب و بد را ببيند و خود تبديل به خدا شود وي را عامل آگاهي انسانها مي دانند و انسان را از پرستش خدايي که مانع آگاهي و پيشرفت انسانهاست بر حذر مي دارند و انسان را برای شناخت مسير درست کامل مي بينند و همچنين خداي مورد پرستش بشر را خدايي ظالم مي دانند که چند بار در طول تاريخ ظلمهاي بزرگي به انسانها کرده است.

3- شيطان پرستي گوتيک Gothic Satanism :
اين نوع شيطان پرستي همان شيطان پرستي است که در عصر سلطه کليسا بوجود آمده بود . در اين نوع شيطان پرستي گفته مي شود که کودک خواري ، قرباني کردن دختران ، بزکشي و تمام کارها و اعمال ضد کليسا را انجام مي دادند.

شيطان پرستي داراي نزديکي زيادي به جادوگري مي باشد و دنياي آن پر از افسانه هاي گوناگون ، شياطين متعدد و افراد مختلف خصوصا جادوگران در ارتباط با آنهاست که بيشتر تصور مي شود اين افسانه ها توسط کاتوليک ها ساخته شده باشد. در دنياي امروز هم کشورهاي مختلفي داراي کليساي شيطان هستند مانند کشورهای امريکا ؛‌ انگليس و آلمان و همچنین چین و بر خلاف ادعاي شيطان پرستان جديد که بر اساس متون انجيل شيطاني بر عدم کودک آزاري و آزار حيوانات پافشاري مي کنند اما وحشتناک ترين اعمال توسط آنها تنها برای مقابله با دستورات الهي انجام مي شود .

پروفسور محمود حسابي

آخر ساعت درس يك دانشجوي دوره دكتراي نروژي ، سوالي مطرح كرد: استاد،شما كه از جهان سوم مي آييد،جهان سوم كجاست ؟؟ فقط چند دقيقه به آخر كلاس مانده بود.من در جواب مطلبي را في البداهه گفتم كه روز به روز بيشتر به آن اعتقاد پيدا مي كنم. به آن دانشجو گفتم: جهان سوم جايي است كه هر كس بخواهد مملكتش را آباد كند،خانه اش خراب مي شود و هر كس كه بخواهد خانه اش آباد باشد بايد در تخريب مملكتش بكوشد.

دانشگاه استنفورد

خانمی با لباس کتان راه‌راه و شوهرش با کت وشلوار نخ‌نما‌شده‌ی خانه‌دوز در شهر بوستن از قطار پايين آمدند و بدون هيچ قرار قبلی راهی دفتر رئيس دانشگاه هاروارد شدند. منشی فورا متوجه شد اين زوج روستايی هيچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالا شايسته حضور در کمبريج هم نيستند.
مرد به آرامی گفت: مايل هستيم رئيس را ببينيم.
منشی با بی حوصلگی گفت: ايشان تمام روز گرفتارند.
خانم جواب داد: ما منتظر خواهيم شد.
منشی ساعت‌ها آنها را ناديده گرفت، به اين اميد بود که بالاخره دلسرد شوند و پی کارشان بروند. اما اين طور نشد. منشی به تنگ آمد و سرانجام تصميم گرفت مزاحم رئيس شود، هرچند که اين کار نامطبوع بود که همواره از آن اکراه داشت. و به رئيس گفت: شايد اگر چند دقيقه ای آنان را ببينيد، پی كارشان بروند.
رئيس با اوقات تلخی آهی کشيد و سرتکان داد. معلوم بود شخصی با اهميت او، وقت ملاقات با آنها را نداشت. به علاوه از اينکه لباسی کتان و راه راه وکت وشلواری خانه دوز دفترش را به هم بريزد،خوشش نمی آمد. رئيس با قيافه ای عبوس و با وقار سلانه سلانه به سوی آن دو رفت.
خانم به او گفت: ما پسری داشتيم که يک سال در هاروارد درس خواند. او اينجا راضی بود. اما حدود يک سال پيش در حادثه‌ای کشته شد. شوهرم و من دوست داريم بنايی به يادبود او در دانشگاه بنا کنيم.
رئيس تحت تاثير قرار نگرفته بود ... او يکه خورده بود. با غيظ گفت: خانم محترم ما نمی‌توانيم برای هرکسی که به هاروارد می آيد و می‌ميرد ، بنايی برپا کنيم. اگر اين کار را بکنيم ، اينجا مثل قبرستان مي‌شود!
خانم به سرعت توضيح داد: آه ، نه. نمی‌خواهيم مجسمه بسازيم. فکر کرديم بهتر باشد ساختمانی به هاروارد بدهيم.? رئيس لباس کتان راه راه و کت و شلوار خانه‌دوز آن دو را برانداز کرد و گفت : يک ساختمان !می‌دانيد هزينه‌ی يک ساختمان چقدر است؟ ارزش ساختمان های موجود در هاروارد هفت ونيم ميليون دلار است.
خانم يک لحظه سکوت کرد. رئيس خشنود بود. شايد حالا می‌توانست ازشرّشان خلاص شود.
زن رو به شوهرش کرد و آرام گفت : آيا هزينه راه اندازی دانشگاه همين قدر است ؟ پس چرا خودمان دانشگاه راه نيندازيم؟شوهرش سر تکان داد. قيافه رئيس دستخوش سر درگمی و حيرت بود.
آقا و خانم' ليلاند استنفورد' بلند شدند و راهی پالوآلتو در ايالت کاليفرنيا شدند ، يعنی جايی که دانشگاهی ساختند که نام آنها را برخود دارد: دانشگاه استنفورد، يادبود پسری که هاروارد به او اهميت نداد

دانشجو وقت ندارد

اگر دانشجويي در دانشگاه موفق به كسب معدل خوب نشد و يا اينكه مشروط شد هيچ تقصيري متوجه او نيست.چون سال فقط 365 روز دارد در حالي كه ....


1-در سال 52 جمعه داريم و مي دانيد كه جمعه ها فقط براي استراحت كردن است.به اين ترتيب 313 روز مي ماند .

2- حداقل 50 روز تعطيلات تابستاني است و چون هوا گرم است مطالعه ي دقيق مشكل است پس 263 روز مي ماند.


3- در هر روز 8ساعت خواب براي بدن لازم است كه جمعاً 122 روز كم مي شود و 141 روز باقي ميماند.

4- 2ساعت هم در روز براي خوردن صبحانه،نهار،شام لازم است كه در كل 30 روز مي شود.پس 96 روز ديگر باقي مي ماند.

5- 1ساعت در روز براي گفتگو و تبادل افكار به صورت تلفني با ديگران ضروريست،زيرا انسان موجودي كاملا اجتماعي است و اين خود 15 روز از كل سال است.بنابراين 81 روز از سال باقي مي ماند.

6- روز هاي امتحان دست كم 45 روز از سال را به خود اختصاص مي دهد و نظر به حجم بالاي درس ها و خستگي ناشي از امتحان 36 روز باقي مي ماند

7- تعطيلات نوروز و اعياد مختلف دست كم 30 روز از سال است.مگر ميتوان در اين اعياد وقت را به مطالعه گذراند؟پس 6روز باقي مي ماند.

8- در سال حداقل 3روز به بيماري مي گذرد و 3 روز ديگر باقي مي ماند

9- سينما رفتن و ساير امور شخصي هم لاقل 2 روز از سال را پر ميكند.پس فقط يك روز ديگر باقي مي ماند

10- یکروز باقي مانده هم همان روز تولد شماست!چگونه مي توان در اين روز بخصوص درس خواند ؟!!!!

پس به اين نتيجه مي رسيم كه دانشجو نمي تواند اميدي براي گرفتن نمره ي خوب و پاس كردن درس ها در دانشگاه داشته باشد!!!!!!!!!!! 

 

ایالات متحده امریکا مدیون مهندسی صنایع

امریکا که مهد مهندسی صنایع است تمامی پیشرفتهای خود در اکثر زمینه ها را مدیون مهندسی صنایع است.استفاده از مدلهای مختلف این رشته در زمینه های تولید-مدیریت پروژه(حتی پروژه های نظامی)-تعالی سازمانی-مهندسی مجدد.....ISO و بقیه موارد که همه مهندسان صنایع از آنها اطلاع کافی دارند،نتیجه اش میشود کشوری به نام امریکا که در جهان حرف اول را می زند.در عوض در ایران به جای پیشرفت شناسایی این رشته،پسرفت آنرا میبینیم.طوریکه به عنوان مثال امتیاز مدرک مهندسی صنایع جهت رتبه بندی شرکتهای پیمانکاری در رشته صنعت از 250 امتیاز به 125 امتیاز کاهش یافته.البته این موضوع ناآگاهی مسئولان ذیربط را نسبت به توانایی های مهندسان صنایع نشان میدهد.لذا لزوم ایجاد سازمان نظام مهندسی صنایع جهت شناسایی توانمندی ها و استفاده از فارغ التحصیلان این رشته در زمینه های مختلف صنعتی و عمرانی و تحقیقاتی و...بیش از پیش هویدا میباشد.لازم به ذکر است تفکر تاسیس این نظام سابقه طولانی دارد که متاسفانه تا کنون به ثمر نرسیده است

مهندسی صنایع در یک نگاه

زمینه های كاري
تحقيق درعمليات، بهينه سازی؛
بهره وري؛ كارايي و اثربخشي؛
مديريت توليد، مهندسي ساخت، طراحي، پياده سازي و پشتيباني از سيستمهاي توليد؛
مهندسي كار، ارزيابي كاروزمان، طراحي و بهبود فرايندها؛
مهندسي فاكتورهاي انساني؛
مديريت مهندسي؛ مهندسي ارزش؛
مديريت منابع انساني؛ مديريت گروههاي كاري، طراحي ساختارهاي سازماني؛
لجستيك، پشتيباني، مكان يابي، امكانسنجي؛
مهندسي مالي، مهندسي هزينه، اقتصادسنجي؛
مهندسي و مديريت سيستمهاي كيفيت؛
سيستمهاي اطلاعاتي؛ مهندسي نرم افزار؛
مديريت پروژه.
استخدام
كنندگان
شركتهاي توليدي-صنعتي، كارخانجات و كارگاههاي بزرگ و كوچك؛
شركتهاي خدماتي، رفاهي، درماني، سازمانهاي اجتماعي؛
شركتهاي پخش و توزيع كالا و خدمات؛
بانكها و موسسات مالي، اعتباري؛
بيمارستانها، مراكز درماني و توانبخشي، بهزيستي؛
آموزش عالي؛
موسسه هاي عمومي و غيردولتي؛
دولت در كليه ي بخشها و پروژهها؛
شركتها مشاوره و مهندسي.
شرح و
فنون
خلاقيت، تفكر فراگير، ذهن كنجكاو و يادگير؛
تفكر سيستمي داشته باشد؛
بتواند درگروهها به خوبي كاركند، بنواند متخصصان ساير رشته ها را گرد هم آورد و گروه را مديريت كند.
داراي دانش آكادميك كافي در زمينه ي شغلي خودباشد؛
به خوبي با استانداردهاي جهاني در زمينه ي كاري خود آشناباشد؛
مدارك متنوعي كه بسته به نوع كار در مقاطع مختلف وجود دارد، كسب نمايد؛
روانشاسي و طرز برخورد با طيفهاي مختلف افراد را بداند؛
داراي مهارتهاي كلامي بالايي باشد، اهل بحث باشد

بدون شرح






















 

عکس یه عملیات خفن و پلیسی در پایتخت

بانوی 108 ساله با 108 نوه و نتیجه

این پیرزن همچنان غذای خود را بر روی آتش و نه در اجاق گاز طبخ می کند.
بانوی 108 ساله لیبیایی 108 نوه و نتیجه دارد.
به گزارش واحد مرکزی خبر، حویله ابوبکر در شهر صبراته در یک خانه محقر که از برگ درخت خرما ساخته شده است زندگی می کند.
وی نه فرزند پسر دارد.
این پیرزن همچنان غذای خود را بر روی آتش و نه در اجاق گاز طبخ می کند.
حویله همچنان از حافظه قویی برخوردار است و بیشتر حوادث بزرگ تاریخ لیبی نظیر دوره اشغال ایتالیایی ها را به یاد دارد و با عصای شخصی خود به تنهایی راه می رود و از گوسفندان و مرغ ها در مزرعه شخصی خانواده خود نگهداری می کند.
وی یکی از دلایل طولانی شدن عمرش را استفاده از وعده های غذایی سبک مبتنی بر خرما ، زیتون ، نان جو، غذاهای محلی،گوشت و شیر گوسفند اعلام کرده است.
 

خجالت نکشید

وقتي سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختري بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشي" صدا مي کرد .
به موهاي مواج و زيباي اون خيره شده بودم و آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهي به اين مساله نميکرد .آخر کلاس پيش من اومد و جزوه جلسه پيش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت :"متشکرم "و گونه من رو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گريه مي کرد. دوست پسرش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پيشش. نميخواست تنها باشه. من هم اينکار رو کردم. وقتي کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهاي معصومش بود. آرزو ميکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت ديدن فيلم و خوردن 3 بسته چيپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت : "متشکرم " و گونه من رو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
روز قبل از جشن دانشگاه پيش من اومد. گفت : "قرارم بهم خورده ، اون نميخواد با من بياد" .
من با کسي قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بوديم که اگه زماني هيچکدوممون براي مراسمي پارتنر نداشتيم با هم ديگه باشيم ، درست مثل يه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتيم. جشن به پايان رسيد . من پشت سر اون ، کنار در خروجي ، ايستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زيبا و اون چشمان همچون کريستالش بود. آرزو مي کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمي کرد و من اين رو ميدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خيلي خوبي داشتيم " ، و گونه منو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
يه روز گذشت ، سپس يک هفته ، يک سال ... قبل از اينکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصيلي فرا رسيد ، من به اون نگاه مي کردم که درست مثل فرشته ها روي صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگيره. ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهي نمي کرد ، و من اينو ميدونستم ، قبل از اينکه کسي خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصيلي ، با گريه منو در آغوش گرفت و سرش رو روي شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترين داداشي دنيا هستي ، متشکرم و گونه منو بوسيد .
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
نشستم روي صندلي ، صندلي ساقدوش ، توي کليسا ، اون دختره حالا داره ازدواج ميکنه ، من ديدم که "بله" رو گفت و وارد زندگي جديدي شد. با مرد ديگه اي ازدواج کرد. من ميخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اينطوري فکر نمي کرد و من اينو ميدونستم ، اما قبل از اينکه از کليسا بره رو به من کرد و گفت " تو اومدي ؟ متشکرم"
ميخوام بهش بگم ، ميخوام که بدونه ، من نمي خوام فقط "داداشي" باشم . من عاشقشم . اما... من خيلي خجالتي هستم ..... علتش رو نميدونم .
سالهاي خيلي زيادي گذشت . به تابوتي نگاه ميکنم که دختري که من رو داداشي خودش ميدونست توي اون خوابيده ، فقط دوستان دوران تحصيلش دور تابوت هستند ، يه نفر داره دفتر خاطراتش رو ميخونه ، دختري که در دوران تحصيل اون رو نوشته. اين چيزي هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو ميکردم که عشقش براي من باشه. اما اون توجهي به اين موضوع نداشت و من اينو ميدونستم. من ميخواستم بهش بگم ، ميخواستم که بدونه که نمي خوام فقط براي من يه داداشي باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتي ام ... نيمدونم ... هميشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره.
اي کاش اين کار رو کرده بودم ................. با خودم فکر مي کردم و گريه !
اگه همديگرو دوست داريد ، به هم بگيد ، خجالت نکشيد ، عشق رو از هم دريغ نکنيد ، خودتونو پشت القاب و اسامي مخفي نکنيد ، منتظر طرف مقابل نباشيد، شايد اون از شما خجالتي تر و عاشق تر باشه